Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥♥عاشق واقعی♥♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
قالب وبلاگ

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥♥عاشق واقعی♥♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
اول خدا...

سلام

من امروز اومدم از خاطره های شیرین مسافرت چند روز پیشم به شهر زیبا و تاریخی اصفهان بنویسم که بوی زیادی از تاریخ ایران و ایران زمین میدهد اما من به جایی از این شهر رفتم که زیاد به تاریخ ایران ربطی نداشت!!

خلاصه بار سفر رو بستیم و از اراک عازم اصفهان شدیم و چون بعد از اذان ظهر حرکت کردیم من تونستم روزه بگیرم و خیلی خوب شد که تونستم بگیرم
به راه افتادیمو مسیر 400 کیلومتری شروع شد خلاصه دیری نگذشت که به مورچه خورت رسیدیم

که اصلا این شهر با تمیزی قهر کرده !! وای چقدر کثیف بود پیف پیف!! :)
خلاصه پیاده شدیم و سرو رویی شستیم و چیزی به اذان مغرب نمونده بود که دوباره حرکت رو به سمت اصفهان ادامه دادیم بعد از مورچه خورت که 100 کیلومتر تا اصفهان داشت رسیدیم به شاهین شهر که این شهر 180 درجه با مورچه خورت فرق داشت بسیار زیبا بود !! عجب شهر رمانتیکی بوود وااای...
خلاصه رفتیم توی ترمینال این شهر که همش از شیشه بوود و زیبا بود و تمیز بود و پر چمن بود من دیگه فهمیدم که اذان دادن  بعدش خوراکی هارو در آوردیمو دلتون نخواد یه لوبیا پلو زدیم به بدن...  و زولوبیا و همه چی که تو ماشینمون با خودمون بردیم رو مث جارو برقی خالی کردم 

وای چقدر تمیز بود!!

بعد از افطاری که میل شد کم کم عازم ادامه سفر شدیم که 30 کیلومتر به مقصد که همون اصفهان بود چیزی نمونده بود! بعد اون ترمینال زیبا یه گیاه خوشکلی داشت که نگوو همزمان داشتن دو نفر تو اون شب آب میدادن که من گفتم بنده خداها نزدیک اذان هست و هیچی نخوردن!! خلاصه جلو رفتم و زولوبیا یی که باقی مونده بود رو تعارف کردم و نگهبان پارک بسیار خوشحال شد  و بعد ما رفتیم به سوی اصفهان...
همون موقع ها بود که علیرضا پسر عموم زنگ زد که کجا هستین و به من آدرس داد گفت که به پل رو گذر رسیدید از 50متری به پل بپیچید دست راست بعد من هم به بقیه افرادی که تو ماشین بودم گفتم بعد خدا مادرم رو نگه داره گفت که به بابام بپیچه دست راست؛ کی؟؟؟؟؟ وقتی که به پل عابر پیاده رو گذر رسیدیم!!! اون پلی که علیرضا گفته بود پل ماشین بود نه عابررررررررر!
بعد از اختلالی که بین منو مادرم سر آدرس پیش اومد
من که فهمیده بودم اشتباه رفتیم تو اون تاریکیو تنهایی تصمیم گرفتیم از یه نفری آدرس بپرسیم .. بعدش دیدیم که یه پسری با حاج خانوم آینده اش داره تو تاریکیا قدم میزنه خوب رفتیم آدرسو پسره بهمون گفت و گفت خانومم به این ادرس میره بعد ما  هم به گمان این که مارو به مقصد میرسونه سروارش کردیم بنده خدارو بعد همش با لهجه شیرین اصفهونی صحبت میکرد میگف: اینجا دست راستس بپیچ به دست رااااست بعد اونجا یه میدون اس من دور میدون پیاده میشم!! این در صورتی بود که ما 20کیلومتر باید میرفتیم که به ادرس برسیم بعد پیاده شد و رفت و آدرسهم به ما گفت همینو برو جلو اونجا خیابون سید رضی اس بعد از اون به رباط دوم و رباط اول میرسی بعد اونجا یه میدونس بعد میرسی میدان جمهوری!! خلاصه از اینو اون پرسیدیم و مم هی لهجه دختررو در میووردمو میخندیدیم خلاصه به خنده رفت و ما رسیدیم به علیرضا که سر میدون وایستاده بود و سوارش کردیم رفتیم خونه علیرضا!! عجب خونه درازی داشت مث مسجد دراز بوود  فقط فرشهای خونه اش رو 1متر در 1 متر با جارو دستی من جارو زدم هر 1متر فرشو نیم ساعت جارو زدم و از ها 1 متر نیم کیلو پرز کشیدم! نیم کیلو! در ضمن کولرشم بوی ماهی مرده میداد!! وای خفه شدیم! انگار ماهی تو کولرش پرورش میداد واای خونه مجردی چقدر بد میشه هاا بوی همه چیز میاد و همه جا کثیفه!! همه چی دسته دوم همه چی تحلیل رفته سطل آشغال آشغالای یه ماه پیش توش میمونه!!

 

شب شد که ساعت 3-4 بود که ما رفته بودیم بالای پشت بام و فیلم خنده دار مستر بین میدیدیم وای مرده بودم خیلی باحال بود که یه دفعه نزدیکای ساعت 4 صدای جیغ بلند اومد مث جیغ شغال بود اول فکر کردیم جونه وری چیزییه بعد دیدیم یه بچه گوچولو داره جیغ میزنه!! نمیدونید نزدیک 1ساعت دقیقا داشت جیغ میزد وای مخمون رفت حالا نگو چی دیده !! باباش یه عالمه پودر سوسک کش ریخنه بود تو کوچه صبح نزدیک 100تا سوسک تو کوچه ردیف بودن وای تو عمرم انقدر سوسک ندیده بودم!! بچه حق داشت بیچاره!!

بعد هوا روشن شد که ما از اون بالا با لب تاپ اومدیم پایین و رفتیم خوابیدیم!!


صبح که بیدار شدیم از سرمای کولر سر شده بودم وای عجب خلی بود کولرو خاموش نمیکرد منم یخ زدم!
صبح تصمیم گرفتیم به کلیسای بسیار زیبای وانک بریم .. رفتیم کلیسا و بابای شوماخرم توی راه تنگی که جلوی کلیسا بود ماشینو مالوندو رفتیم تو پارکینگ که همه جاش پر پر شده بود اونوقت 4 طبقه بود ما رفتیم رو پشت بووم.. جلو پارکینگ عکس انداختیمو رفتیم توی کلیسا ورودی کلیسا 2500 بود بابا چه خبره مگه!! داخل شدیمو همون در کلیسا مشغول به بازی گوشی و عکس گرفتن شدیم که یه دفعه دیدیم همه رو یه زنه داد پایین!! البته شوخی کردم یه لحظه واسه عکس گرفتن روسری رو در آورد بعد ما هم نگاه نکردیم اصلا!!  خوب چی بگم آدم حتی اگه یه ثانیه هم چشمش بیفته میبینه خوب دیگه!! اا دوا نکنین دیگه!! خلاصه رفتیم داخل کلیسای وانک و عکس ها و نقاشی هایی از بهشت و جهنو و چیزای دیگه بود که عکس برهنه هم تکو توک توی عکس ها دیده میشد  و من به خودم گفتم دین مسیحی شوهوت وار تر و ناقص تر از اسلام هست و توی نقش و نگار های نقاشی اسلامی هرگز اثری از نقاشی های لخت و مستحجل دیده نمیشه و همه نقشها هنر و بوی خدایی داره؛ ولی نقش های اونجا زیاد جالب نبود چه جوری بگم +18 یه خورده بود... خوب این برای دین به نظر شما جالبه؟؟!!

خلاصه رفتیم توی موزه کلیسا که کتاب ها و آثار بسیار قدیمی از قرن 17 و 18 میییییییلادی وقتی که هنوز انسان انسان نشده بود!!! اونجا بود که اغلب کتاب های تورات و انجیل و اینجور چیزا بود و دمشون گرم که اجناس طلایی و نقره ای رو از اثار ندزدیده بودند و طلا و نقره هم توی نمایشگاه بود لاک لاک پشت و از این حرفا هم بود خیلی قشنگ بود !! چند سال پیش نمیذاشتن گوشی ببری توی نمایشگاه اما الان نه تنها گوشی نبردیم بلکه عکس هم انداختیم!! مرده توی کلیسا میگفت : عکس از خود نندازین!! خوب بابا اومدیم کلیسا عکس از خودمون بندازیم وگرنه عکس پیکسل بالا توی کلیسا انداختن ریختن توی اینترنت مگه مریزیم عکس بیخود بندازیم از کلیسا اونم بدون فلاش!!
خلاصه زیبا بود و من هم توی دفترچه یادگاری که اونجا نوشتن به عکس های +18 شکایت کردم و گفتم توی مسجد و اسلام همچنین عکسهایی وجود نداره و از این حرفاا!

بعد برگشتیم خونه و یه عالمه آهنگ گوش دادیم و فردا از راه رسید
فردا تصمیم گرفتیم بریم جایی که تابحال با خانواده نرفتیم!! البته من این جاهارو قبلا با مدرسه رفته بودم!!
رفتیم باغ پرندگاان وای چه پرنده های زیبایی وای چه هوای خوبی وای چه طبیعتی وای چه اسب سواری

وای چه رود خشک باحالی به نام خشکه رود (زاینده رود) بود تو رود خونه خشکه عکس انداختیم

و آدرسم اول اشتباه رفتیم و تا آخر شب توی پارک حیرون دنبال باغ پرندگان بودیم و آخرم شب شد و پارگو پیدا نکردیم!! و رفتیم توی مزرعه زیبای برنج کاری که عکس بندازیم پامو گذاشتم لب مزرعه که عکس بندازم پام تا زیر زانو فرو رفت توی لجن   و قورباغه همه به من خندیدم و خودمم خندیدم و عکس انداختیم که خیلی قشنگ شد عکسش؛

خلاصه جورابو گفشم که با لجن و قورباغه یکی شده بود رو در آوردم و شستم آبشو چلوندم و یه لنگه یه لنگه 3 کیلومتر رفتم تا به ماشین برسم!!
رفتیم توی ماشین که دوباره راه بیفتیم آدرس درستو پیدا کنیم که ماشین استارت نمیخورد و باتریه ماشین کار نمیکرد و تموم شده بود!! حالا الکی هاا!! ماشینو حل دادیم روشن نشد البته با سوویچ بسته بیچاره ها هول دادن منم حواسم نبود نشسته بودم توی ماشینو حاشو میبردم یه دفعه دیدم سوویچ بسته است بعد گفتم یه بار دیگه هل بدبد که ایندفعه روشن میشه !! خلاصه روشن نشد و زنگ زدیم امداد خودرو اومد کنار پل وحید و یه سیم وصل کرد باتریو شارژ کردو ماشین استارت خورد!! راستیتش یه 5 ساعت الاف شدیم و دیگه شب شده بود نمیتلبید بریم باغ پرندگان توی اون تاریکی!! خلاصه اون روز گذشت و هیچ جایی نرفتیم! بعد دوباره رفتیم رو پشت بووم فیلم ماموریت غیر ممکن 3 رو دیدیم خیلی باحال و اکشن بود! صبح که شد راه افتادیم بریم باغ پرندگان
و ایدفعه دیگه آدرسو پرسیدیم!! و درست رفتیم! وقتی رسیدیم اول دیدیم یه جای جدید زدن به نام نمایشگاه مارها! خیلی باحال بود مار بزمچه مار های بسیار بزرگ و خفاش خشک شده و قورباغه زنده و انواع و اقسام حشرات خشک شده اونجا بود !! گوساله دوسر! مار زنده پیتون و مار های خوجیل دیگه (به قول بعضی ها خوجیل)!! بعد مامانم هی آکواریوم مارهارو هی تکون میداد مارا هی راه میرفتم و همش هی میترسیدم شیشه رو بشکنن بیان بیرون وااای چه ترسناک!! خلاصه از مارهای زیبا عکس انداختیمو لذتی بردیم!! خیلی قشنگ بود!
بعد رفتیم باغ پــــــــــرندگـــــــــان !
همون طور که بالا از زیبایی این باغ گفتم خیلی زیبا بود وانواع و اقسام پرنده ها بود جز عقاب سر سفید و یه پرنده های کم دیگه ولی میشه گفت همه پرنده یی توش بود همشوون نایس بودن و لاو من بودن عشقم بودن انقدر خوشکل بودن واااای
تو پارک عکس های زیبایی انداختیم با قو با پلیکان و پرنده های دیگه خیلی قشنگ بود پارکش بعد با پسرعموم رفتیم توی سایه بشینیم که دیدیم بالای آلاچیق بلندی یه پلیکان بزرگ اندازه آدمی زاد داره آفتاب میگیره بلند شدیم بترسونیمش اول هی ما دستمو بالا پایین کردم بترسه بعد نترسید به پسر عموم گفتم تو هم اینکارو بکن بعد دیگه نترسید که هیچ به ما حمله کرد واای چقدر ترسیدیمو خندیدیم!! پارکه پر مرغ بود!!
مرغ پاپری مرغ مینیاتوری مرغ کوفتی... پر گنجشک بود که یواشکی اومده بودن تو موسی قو تقی هم خیلی داشت!! طاووسم داشت اما فصل جفت گیری نبود بالشونو باز نکردن وای فلامینگو ها که با یه پا ایستاده بودن بسیار زیبا بود! که عکس هم انداختیم:

خیلی مجهز بود خداییش 2.5 ازمون واسه ورودی گرفتن که به نظر من خیلی کم بود و غذای یه روز پلیکانم نیمشه !! خلاصه کنار استخر بزرگ محوطه باغ نشسته بودیم که همه پرنده ها بیحال و گشنه نشسته بودن کنار محوطه  استخر و مرغابی ها هم دنبال هم اسکی بازی میکردن که یه دفعه دیدیم اون پلیکانای بیحال با سرعت بلند شدن و پرواز کردن نگوو مسول پارک داشت به پرنده ها ماهی تازه میداد نزدیک رفتیم و همه پرنده ها دورمون جمع شدن و خیلی باحال بود! همه اومده بودن غذا بخورن!! بعد از بازی کردن با پرنده ها و سربه سر طوطی ها گذاشتن رفتیم از کلینیک و دامپزشکی پارکم دیدن کردیم که جالب بود...


و این بود خاطره های باحال و زیبای اون 2-3 روز

ممنون از اینکه خاطره های من رو خوندین
روز خوش
سلامت باشید

التماس دعا در این ماه پر برکت رمضان 


 

 


نظرات شما عزیزان:

ساعت15:48---28 دی 1391
پاسخ: ممنون علی عزیز عزیزمی تو ممنون که اومدی وبلاگم :)

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ] [ 16:16 ] [ افشین ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

""بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ"" ۞ وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصـرِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـلَمین۞ به وبلاگ نازنینم خوش اومدی نازنین

كد موسيقي براي وبلاگ

نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥♥عاشق واقعی♥♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ و آدرس afiomari.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
function Clear(thefield){if(thefield.defaultValue==thefield.value) {thefield.value='';}}





امکانات وب

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 39201
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس